جدیدترین اس ام اس های غمگین و پیامک های زیبای دلتنگی سری ۲۲ مرداد ماه ۹۳ را در این مطلب برای شما کاربران عزیز و همراهان همیشگی سایت مسترفانی قرار داده ایم.امیدواریم بخوانید و حسابی لذت ببرید.با ما همراه باشید…
آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد
غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد
و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …
آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …
.
.
.
دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …
.
.
.
تو را هرگز آرزو نخواهم کرد، هرگــــــــز …
چون محال میشوی مثل همه آرزوهایم !
.
.
.
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…
و غمــت سـهم ِ مــن!
.
.
.
روزهای برفی طولانی ترند …
برای کودکی که از سوراخ کفشش به زمستان می نگرد !
.
.
باران آرام تر ببار
تنهایی من سقف ندارد
.
.
.
چرا فرار ؟
چرا چتر ؟
تنها آدم های آهنی در باران عکس-بازیگران-زن.html" title="زن" target="_blank">زنگ می زنند
میگویم “حالم خوب است”…
اما تو عاقل تر از آنی که باور کنی…!
.
.
.
خوبان را باید روی چشم ها گذاشت . . .
کجایی ؟!
چشم هایم بهانه ات را گرفته اند !
.
.
.
حســــــرت !
یعنی شانه هایت دوش به دوشـــــــم باشد
اما نتوانــــم از دلتنگی به آن پناه ببـــــــرم !
.
.
.
باران بهانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی
کاش نه کوچه انتهایی داشت و نه باران بند می امد…
.
.
.
کاش انقدری که آدما دلمون رو شکستن یه بارم خلوتمونو میشکستن . . .
.
.
.
تو را مثل قانون…
کسی رعایت نمی کند؛
چرا غمگینی دلم؟
تو را برای شکستن سرشته اند…!
.
.
.
ﻣﯿﺘﻮﺍنم ﺗﻤﺎﻡ زندگیم ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ بگیرم
ﮐﺎﻓﯽ ﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪگیم ﯾﮏ “تو” ﺑﺎﺷﺪ !
.
.
.
یه خط داشت اما هفت خط بود …
به همین سادگی !
.
.
.
دوست داشتن تصاحب نیست ، توافقه
هنر اینه که پرنده جَلدت بشه
نه اینکه پرهاشو قیچی کنی…
.
.
.
تنهایی یعنی این همه اغوش واسه تو بازه،
اما تو همونیو میخوای که بهت پشت کرده…!
.
.
.
خاطرات مثل یه تیغ کند می مونه…که رو رگت میکشی…
نمیبره ، اما تا می تونه زخم میکنه…
.
.
من ماندم و حلقه طنابی در مشت
با رفتن تو به زندگی کردم پشت
بگذار فردا برسد می شنوی
دیروز غروب ، عاشقی خود را کشت
.
.
.
خــوب ِ مــن ،
همین جا درون شعرهایم بمان
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد
به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم